کارکنان نامرئی دریک سازمان!
نيروي انساني به مثابه ارزشمندترين و بزرگترين ثروت هر جامعه و گرانبهاترين عامل توليد و ارایه خدمات است. انسان هم هدف توسعه و هم عامل آن محسوب ميشود و تحقق اهداف توسعه تا حد قابل توجهي به اداره و مديريت اين منبع حياتي بستگي دارد. بسياري از صاحبنظران معتقدند كه منابع انساني تنها مزيت رقابتي هستند که سازمانها بايد با اقدامات مناسب و درست، اين نيروي بالقوه را به نيروي بالفعل تبديل كرده و آنان را در جهت سازمان هدايت کنند زيرا نيروي انساني متعهد در سازمان، با کردار و اعمال خود و اتخاذ تصميمات صحيح و به موقع، ميتواند زيانهاي مادي را به زودي جبران و تامین کند. در واقع، همواره براي سازمان ارزش افزوده، ثروت و فايده ايجاد ميکند و بر سرمايههاي مادي سازمان ميافزايد. نيروي انساني متعهد بيش از هزينهاي كه صرف تربيت، تجهيز و آموزش او شده است، براي سازمان فايده و ارزش به وجود ميآورد. بر عکس، نيروي انساني غير متعهد، غير کارآمد و ناآگاه، ممکن است با تصميمات و اعمال غلط خود بر دشواريها و زيانهاي سازمان بیافزايد.

کارفرمايان پيشرو در مواجهه با فشارهاي محيط رقابتي جديد ميکوشند تا حتيالمقدور استعداد نيروهاي انساني خود را به طور کامل شکوفا سازند. بازتاب اين تلاش در شعارهايي نظير «نيروي انساني مهمترين سرمايه سازمان است» و «کارکنان ما، مهمترين وجه تمايز اين سازمان از ساير سازمانها به شمار ميآيند» ملاحظه ميشود. موفقيت هر سازماني بستگي به تخصيص، به کارگيري مناسب ابزار، تجهيزات، پول، مواد خام و منابع انساني آن سازمان در برنامههاي آن دارد و اين امر در صورتي امکانپذير خواهد بود که اين سازمانها بتوانند مهارتها، تواناييها و خصوصيات فردي و جمعي کارمندان خود را در راستاي اهداف سازمان به کار گيرند زيرا يكي از مشكلات سازمانهاي امروزي حضور، حاضرٍ غايب است؛ افرادي كه توان روحي و جسمي انجام كار را از دست دادهاند كمتر به كار گرفته شدهاند، مورد بياعتنايي و قدر ناشناسي قرار گرفته و نامریی شدهاند که علاوه بر عدم استفاده از مزاياي بيشمار وجود آنان، سازمان هزينههايي را متحمل ميشود.
کارکنان نامرئی نیزمیتوانند يکي از ارکان اصلي موفقيت سازمان بحساب آیند. سازمانهايي عايد سود ميشوند که بتوانند در همه کارکنان خود انگيزه ايجاد کنند، به حرفهاي آنان گوش دهند و موجبات رضايت آنان را فراهم آورند. از آنجا که به اين زاويه از کار کارکنان و سازمانها توجه چنداني نشده است و رابطه بين کارکنان نامریي و هزينههاي سازماني ناديده گرفته شده لذامیتوان دراین بخش به این موضوع اشاره کرد که: «کارکنان ارزشمندترين دارايي ما هستند» زيرا ميتوانند با برخورد مناسب، مثبت و در جهت اهداف سازمان و يا در صورت عدم هدايت، در خلاف جهت اهداف سازمان گام بردارند. از اين رو شناخت رفتار نيروي انساني در مديريت اهميت ويژهاي دارد. البته اين شناخت و نگهداري از منابع انساني صرفاً نگهداشتن افراد در سازمان نيست بلکه جوش دادن آنها با سازمان و ايجاد همبستگي متقابل فرد و سازمان است. چه بسا افرادي که سالها در سازمان ميمانند ولي عامل ماندن آنها اجبار است و در اين صورت نه تنها باري از دوش سازمان برنميدارند بلکه اگر فرصت پيدا کنند بار سنگيني بر دوش سازمان ميگذارند.
توسعه بخشهاي اقتصادي و اجتماعي کشورها با کمک نيروهاي انساني کارآمد و کارآفرين که بتوانند معضلات را حل کرده و بر موانع غلبه کنند و راهگشا و پيشرو باشند، ميسر ميشود. نيروي انساني فرهيخته، ماهر، بااخلاص و درستکار، اهرم رشد و توسعه ملي است. اکنون کشورهاي در حال توسعه با توجه به تمام مشکلات سرمايهگذاري در نيروي انساني پي بردهاند که علت عقبماندگي آنها تنها کمبود سرمايه فيزيکي نيست، بلکه کمبود سرمايههاي انساني مانند مهارت علمي پژوهشي، فني و حرفهاي، نيز عامل مهمي در توسعه اقتصادي است؛ زيرا کمبود منابع سرمايه انساني به کاهش ظرفيتها و توانمنديهای اقتصادي منجر ميشود.
در فارسي كلمه تشريفات از معادل انگليسيProtocol و معادل فرانسوي آن Protocole گرفته شده است.كلمه پروتكل از ريشه لاتين آن Protocollum مشتق شده و به معناي كتابي است كه مدارك عمومي در آن ثبت ميشود و در ديپلماسي به معناي ثبت پيش نويس كنفرانسها نيز بكار برده شده است. هم چنين به مفهوم شيوهها و روش هايي است كه وزارت امور خارجه ميبايست در مكاتبات رعايت نمايد و به پيش نويس مدارك ديپلماتيك شامل موافقت نامهها، قراردادها، مقاوله نامهها و اعلاميهها نيز اتلاق شده است.