جايگاه روابط عمومي و ارتباطات در قرآن كريم
نگارنده سعي دارد تا با تلفيق يافته هاي تجربي و مطالعاتي خود در زمينه روابط عمومي و ارتباطات و علوم قرآني به صورت گذرا ، نگاهي داشته باشد بر مقوله گفتگو ، روابط عمومي و ارتباطات در قرآن كريم . اميد است كه مورد توجه خوانندگان گرامي قرار گرفته و گامي باشد در جهت گسترش تحقيقات و مطالعات مشابه، انشاء ا….
آب دريا را اگرنتوان كشيد
هم به قدر جرعه اي بايد چشيد.
در اين نوشتار از ترجمه آيات به دليل حجيم شدن مطالب خودداري شده و صد البته زبان نگارنده و فهم حقير از توصيف اعماق بيكران آيات قرآن بسيار ناچيز و عاجز است.
و افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
مباحثي كه در اين مقاله به آنها پرداخته شده به قرار زير ميباشند.
هدف از گفتگو و برقراري ارتباطات در قرآن
معرفي خداوند در قرآن
مخاطبان قرآن(خداوند) براي گفتگو و ارتباطات
انواع ارتباطات و گفتگو در قرآن
زبان و لحن گفتگو و ارتباطات در قرآن
ارتباطات و قدرت نفوذ در ديگران
ويژگيهاي كاركنان و مديران روابط عمومي و ارتباطات از ديدگاه قرآن
۱) هدف از گفتگو و برقراري ارتباطات در قرآن :
به نظر مي رسد كه خداوند متعال ، هدفش از برقراري ارتباطات و ا نجام گفتگو (به معني عام) در قرآن، همانا ،سعادت ، كمال و رستگاري مخاطبان خود مي باشد. خداوند به ابليس امر نمود كه بر آدم سجده كند، اما او خودداري نموده و تكبر و كفران ورزيد.يعني شيطان نخواست و درك نكرد كه در سايه پيروي از خداوند و نوع ارتباطي كه ميان او و خداوند برقرار شده بود (با بيش از ۶۰۰۰ سال سابقه عبادت) به سعادت و كمال و رستگاري برسد.
(واذ قلنا للملائكه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابي و استكبر و كان من الكافرين) (سوره بقره آيه ۳۵)
براي شيطان لفظ بهشت و جهنم شايد آنقدر ها كه براي انسان مطرح و مهم است، با اهميت نبوده ، چراكه او خود ، از جايگاه و مرتبه مناسبي برخودار بوده است. اما انسان مسلمان كه در روي كره زمين زندگي مي كند برايش بسيار اهميت دارد كه عاقبت بخير شده و دست آخر با رستگاري و آمرزش الهي از دنيا برود. لذا در آيات مختلف ، براي اينكه انسان سوق داده شود به سمت وسوي آن فلاح و سعادت ، موضوع بهشت و امكانات موجود در آن مطرح را مينمايد. مانند:
للذين احسنا الحسني و زياده …اولئك اصحاب الجنه (يونس آيه ۲۶)
اصحاب الحنه يومئذ خير مستقرا (فرقان آيه ۲۴)
اما الذين آمنوا و عملو الصالحات فلهم جنات الماوي(سجده آيه ۱۹)
الا عباد الله المخلصين – اولئك لهم رزق معلوم – فواكه و هم مكرمون - في جنات النعيم (صافات آيه هاي ۴۰ تا ۴۳)
لكن الذين اتقو ربهم لهم غرف من فوقها غرف مبينه تجري من تحتها الانهار (زمر آيه ۲۰)
در واقع به تعبيري ، خداوند متعال به انسان نوعي مشاوره دلسوزانه و از سر صدق و صميميت و خير خواهي و آن هم بطور رايگان مي دهد !؟! تا بلكه بشر راه را از چاه باز شناسد و اين مبحث مهم و قابل تاملي در روابط عمومي و ارتباطات است.
از سوي ديگر ، براي توجه دادن و آگاه ساختن انسان از عواقب سوء رفتار و عملكرد ، خداوندآيات عذاب و جهنم و شرايط حاكم بر آنجا را متذكر شده است:
مانند:
والذين كفروا و كذبوا باياتنا اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون (بقره آيه ۳۹)
والذين كسبوا السيئات جزآء سيئه … اولئك اصحاب النار(يونس آيه ۲۷)
ادخلوا ابواب جهنم خالدين فيها فبئس مثوي المتكبرين (مومن آيه ۷۶)
وسقوامآء حميما فقطع امعاء هم (محمد آيه ۱۵)
الذي جعل مع الله الها آخر فالقياه في العذاب الشديد(ق – آيه ۲۶)
۲) معرفي خداوند در قرآن:
انسان اگر بخواهد كه كالا و متاع خود را در سطح وسيعي به فروش برساند. بايستي آنرا بخوبي معرفي نموده و مزايا و محاسن آنرا بر شمرد. هم چنين اگر فردي بخواهد كه براي نفوذ در ديگران و يا انتقال تجربيات ، نظريات و عقايد خويش بر عده اي موفق باشد، ناگزير است كه خود و آن عقايد را از جهات مختلف و حوزه هاي گوناگون معرفي كند. (در دل دوست به هر حيله رهي بايد جست).
خداوند متعال براي معرفي و شناساندن خود به ما از دريچه هاي مختلفي و از زوايا و با تعابير گوناگوني وارد مي شود و ويژگيهاي خويش را بر مي شمرد تا بلكه مخاطب خود (انسان و مخلوقات) توجه كرده و مقصود را دريابند. از جمله ظرافتهاي اين نوع معرفي آن است كه گاهي بطور مستقيم و بعضا بطور غير مستقيم ، به صورت مفرد و جمع با تعابيري بسيار پر جاذبه و محكم خداوند خود را معرفي مي نمايد.
مانند:
الف ) و هو الذي (و او كسي است كه)
- و هو الذي جعل لكم (سوره فرقان آيه ۴۷)
ب) هو الذي (او كسي است كه )
- هو الذي يريكم آياته (سوره مومن آيه ۱۳)
ج) الله( خدا)
- الله نورالسموات والارض(سوره نور آيه ۳۵)
د) الذي (كسي كه)
- الذي له ملك السموات و الارض (سوره فرقان آيه ۲)
ه) الله الذي(خداوند كسي است كه )
- الله الذي يرسل الرياح (سوره روم آيه ۴۸)
و) والله الذي (و اوست خدايي كه)
- والله الذي ارسل الرياح( سوره فاطر آيه ۹)
ز) هو (او)
- هو الحي لا اله الا هو (سوره مومن، آيه ۶۵)
ح) انا (من)
- فقال انا ربكم الاعلي (سوره نازعات آيه ۲۴)
ط ) تبارك الذي (بزرگ و خجسته است (خدايي) كسي كه)
- تبارك الذي ان شاء جعل لك خيرا من ذلك (سوره فرقان آيه ۱۰)
ي) انّا (ما)
- انّا ارسلنا نوحا الي قومه (سوره نوح آيه ۱)
ك) هو الله الذي
- هو الله الذي لا اله الا هو (سوره حشر آيه ۲۳)
ل) هو الله (او خدايي است)
- هو الله الخالق الباري (سوره حشر آيه ۲۴)
۳) مخاطبان قرآن (خداوند) براي گفتگو و ارتباطات:
آنچه كه از محتوا وسياق آيات قرآن بر مي آيد اين است كه گروههاي زير مخاطبين خداوند در قرآن مي باشند:
انسان(به معني عام)
پيامبران
شيطان
جن
ايمان آورندگان
اهل كتاب
بندگان
ناس (مردم)
نفس
بني آدم
كافران
***
انسان (به معني عام ) مانند:
يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه (انشقاق آيه ۶) پيامبران (نبي ) و رسول مانند:
۱-يا ايها النبي قل لازواجك (احزاب آيه ۵۹)
۲-يا ايها الرسول لا يحزنك الذين (مائده آيه۴۱)
۳- شيطان، مانند : - قال يا ابليس مامنعك ان تسجد لما خلقت بيدي (ص آيه ۷۵)
۴- جن، مانند: يا معشر الجن و الانس (انعام آيه ۱۳۰)
۵- ايمان آورندگان (مومنين )مانند: يا ايها الذين آمنوا لم تقولون مالا تفعلون(صف آيه ۲)
۶- اهل كتاب، مانند: يا اهل الكتاب قد جآء كم (مائده آيه ۱۵)
۷- بندگان، مانند: - يا عبادي الذين آمنوا ان ارضي واسعه (عنكبوت آيه ۵۶ )
۸- ناس (مردم) مانند: يا ايها الناس قد جآء كم الرسول (نساء آيه ۱۷۰)
۹- نفس، مانند: يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك (فجر آيه ۲۷)
۱۰- بني آدم، مانند: يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا و لا تسرفوا (اعراف آبه ۳۱
۱۱- كافران مانند: يا ايها الذين كفروا لا تعتذ روا اليوم (سوره تحريم آيه ۷)
گاهي نيز خداوند ،علاوه براشاره صريح ،مخاطبين خود را با زبان تاكيدي و توجه دهنده خطاب مي نمايد.
مانند:
ان الذين كفروا سواء عليهم (در مورد كفار ومشركين) (سوره بقره آيه ۶)
●اصول مديريت بر مبناي چوپاني :
هر دانش و علمي ، داراي يكسري اصول و مباني است كه آن دانش بر پايه آنها بنا شده است. ازآنجائيكه چوپان براي به حداكثر رساندن كارآيي و اثر بخشي خويش در مورد وظايف و ماموريتهاي محوله ناگريز به رعايت اصول و مبناي مورد نظر مي باشد ، لذا اصول مديريت بر مبناي چوپاني را به قرار زير بر شمردهايم :
مديريت زمان
سازماندهي ،هدايت و رهبري
امانت داري و رضايت مشتري
مديريت بحران
تعليم و تربيت و كنترل ونظارت
۱-مديريت زمان:
در محيط كار و زندگي روزمره خويش ، بسيار اتفاق مي افتد كه زمان و وقت ازدستمان خارج شده و در دام آن گرفتار مي شويم و غالبا به يكديگر با حالتي گلايه آميز و از سر افسوس و نارصايتي مي گوييم:
وقت ندارم- نمي رسم- فرصت كم است- باشه يه وقت ديگه – كو فرصت – فرصت سر خاراندن را ندارم و…
اما حقيقت آن است كه با مديريت كردن بر زمان مي توان بسياري از ناموفقيتها را به موفقيت و پيروزي تبديل نمود. يك چوپان ، دقيقا اين نكته را ميداند كه اگر بيروي بردن دام (گله) در يك فاصله زماني مشخص صورت نگيرد او به بسياري از اهداف و برنامه هاي خود نمي تواند جامه عمل بپوشاند.
مثلا شير دوشيدن گله بايد در ساعت مشخصي انجام شده و در صبح زود قبل از طلوع آفتاب، حيوانات براي ((به صحرا رفتن)) آماده شوند. فرض كنيد كه يك روز ، ماجراي دوشيدن و يا گله را با تاخير بيرون بردن ، با وقفه روبرو شود. براستي آنوقت چه اتفاقي ميافتد؟ بد نيست به مواردي از اتفاقات اشارهاي داشته باشيم:
حيواني كه شير آن دوشيده نشده:
الف) قادر به طي كردن مسافتهاي طولاني نمي باشد
ب) تمايل به خوردن غذا(چريدن) نداشته و كار گروه را مختل ميسازد.
ج) اقتصاد خانواده را دچار تزلزل كرده و آشفتگي ايجاد مي كند.
د) فرصتها را به تهديد ها تبديل نموده و هزينه ها را بالا ميبرد.
حال در امر برگرداندن گله به سمت روستا و محل نگهداري حيوانات ، باز اگر دقيق شويم ملاحظه مي شود كه خيلي زود آوردن ويا خيلي دير آوردن گله به سوي روستا و محل نگهداري، ميتواند عواقب ناخوشايند و آفاتي را به همراه داشته باشد . مثلا خيلي زود برگرداندن گله به روستا، نظام برنامه ريزي و تنظيم وقت اهالي را به هم مي ريزد ، چون آنها غير از گله داري و دامداري ، عمدتا كشاورزي و باغداري هم دارند.و از طرف ديگر، دير آوردن گله به روستا سبب شده تا چوپان و گله به تاريكي برخورده و چه بسا گله حيوانات وحشي براي آنان خطر ساز شده و يا راه را گم كرده و دهها تهديد ديگر كه ميتواند بلاي جان چوپان وگله او شوند . تنظيم وقت براي ايام سرما وگرما ، خود موضوع مهم ديگري است كه چوپان مد نظر قرار مي دهد . اما در اين ميان بي مناسبت نيست كه جهت تكميل مطالب اين بخش مهم ترين عوامل هدر دهنده زمان را بطور خلاصه ذكر كنيم:
●مهم ترين عوامل اتلاف وقت:
اداره كردن امور همراه با بحران
تماسها و مكالمات تلفني
فقدان برنامه ريزي مناسب در محيط كار
قبول و يا تحميل مسئوليت بيش از حد
ملاقاتهاي بدون برنامه و ميهمانان ناخوانده
واگذاري ناموثر و ناقص كار به ديگران
بي نظمي فردي
ضعف شخصيت
عدم جسارت و توانايي لازم در گفتن ((نه))به ديگران
كار امروز را به فردا افكندن
وجود جلسات بسيار درمحيط كار
بوروكراسي و نامه نگاريهاي زائد
كارها را نا تمام رها كردن
نداشتن كاركنان شايسته
ارتباطات و روابط غير رسمي
مشخص نبودن حيطه اختيار و مسئوليت
وجود ارتباطات ضعيف
عدم توانايي لازم در كنترل اوضاع و احوال
داشتن اطلاعات ناقص
مسافرتها و ماموريتهاي متعدد.
بنابراين گشت وگذاري (در قالب يك كارگاه آموزشي ) در ميان چوپانان مي تواند در ارتباط با مديريت زمان ، مديران ما را در انجام هرچه بهتر وظايف و تنظيم وقت و برنامه ريزي زماني ياري رساند.
۲-سازماندهي ، هدايت و رهبري:
يك چوپان، گله خود را طوري سازمان دهي مي كند كه حداقل ضايعات و مرگ وميرها و اتلاف منابع را در پي داشته باشد. او سگ گله را گاهگاهي هدايت ميكند كه در عقب گله حركت كرده و گاهي در جلو و اطراف وظيفه خود را انجام دهد. چوپان حيوانات كم سن و سال را در بغل ميگيرد و يا در ميان بزرگترها قرار داده تا راه و رسم حركت و زندگي جمعي را فرا گرفته و به قول معروف، حيوان بتواند روي پاي خود بايستد.
او از هرز رفتن حيوانات به كناره هاي جاده و يا رفتن روي صخره ها و نقاط آسيب رسان جلوگيري مي كند و تمام تلاشش معطوف به آن است كه همه دريك راستا حركت كنند و دريك چتر امنيتي خاص و محدوده مشخصي قرار داشته باشند.
اينگونه است كه سازماندهي حيوانات و هدايت و رهبري آنا بر چوپان آسان مي گردد.
چوپان با سازماندهي صحيح گله ، امر تعليم و تربيت حيوانات و آموزشي آنان را با موفقيت سپري ميكند و بدينگونه است كه نظام تعليم و تربيتي مناسبي داشته و از اين طريق نقاط قوت و ضعف كار و گله را مي تواند مورد شناسايي و تحليل قرار دهد.
۳-امانت داري و رضايت مشتري
چوپان ، اگر پنج ويژگي مطلوب ومهم داشته باشد يكي از آنها حتما صفت امانتداري و رضايت مشتري (صاحبان گله) است. او تلاش مي كند تا امانتهايي كه به او سپرده شده در كمال صحت و سلامت باشند. به راستي شما به عنوان مدير چقدر امانت دار نيروهايي هستيد كه به شما سپرده شده اند؟ فكر مي كنم تا كنون كمتر به اين موضوع پرداخته ايم كه منابع انساني (نيروي انساني) برايمان چقدر ارزش داشته و دارند، هرچند كه در شعار و نگاه آرماني و آماري و مصاحبهاي خيلي از آن دفاع مي كنيم !؟! . كارمند و كارگر امانت خانواده ها و امانت جامعه در دست من مدير هستند و اين من هستم كه بايد رضايت مشتري (خانواده و مشتري) را جلب كرده و صبح كه امانتها ( كاركنان) را تحويل مي گيرم ، شب با كمال صحت و سلامت آنها را تحويل صاحبان (خانواده ها ) خود دهم.آيا به راستي اينگونهايم؟
لذا امانت داري و رضايت مشتري را بايد از چوپان فرا بگيريم و راز و رمزها و تفكرات كاري و حرفهاي او را سرمشق قراردهيم تا در مديريت خويش توفيق داشته باشيم.
۴-مديريت بحران وتصميم گيري:
اگر روزي يك گرگ يا حيواني درنده به گله چوپان حمله كند، وظيفه و ماموريت و چاره كار او چيست ؟ او چه تدبيري بايد بيانديشد، گوسفندان را به كجا ببرد؟ با گرگ چگونه بايد مقابله كند؟ بله چوپان در اينجا با مديريت بحران سرو كار دارد . بحران پيش آمده ، حمله حيوان درنده و گرسنه است و وظيفه چوپان مديريت اين بحران و اتخاذ تصميماتي است كه در پايان منجر به
الف) دفع حمله حيوان درنده
ب) سلامت و امنيت گله
ج) سلامت و امنيت چوپان
د) رفع نابساماني و اضطراب و هرج و مرج گردد.
اگر در حوزه تحت مسئوليت شما ناگهان كارمندي سر به شورش و اعتراض گذارد چه ميكنيد؟ اگر در يك جلسه مهم و حساس، برق قطع شود چه تدبيري مي انديشيد؟ اگر غذاي روزانه كاركنان دچار مسموميت شده باشد يا به عبارتي فاسد باشه چه خواهيد كرد؟ اگر مقام مافوق با يك گروه بازرسي سر زده به حوزه شما مراجعه كند در حاليكه حوزه شما دچار اشكالات و ايراد نمايان است چه ميكنيد؟ اگر محصول فروش رفته مرجوع گردد آنهم بواسطه آنكه كنترل نهايي مطلوبي روي آن صورت نگرفته چه مي كنيد؟ اگر شرايط سياسي حوزه كاري شما را تحت تاثير قرار دهد چه اقدامي خواهيد كرد؟ اگر ناگهان سيل و طوفان بر عملكرد كاري شما تاثير گذارد چه اقدامي خواهيد داشت؟ اين قبيل سئوالات و هزاران سوال ديگرنمونه هايي از مواجهه با بحران هستند .
يك چوپان بايستي از آن سطح از تجربه ، خويشتن داري ، شجاعت و قدرت تجزيه و تحليل برخوردار باشد تا در لحظاتي كوتاه چاره انديشي كرده و رفع بحران نمايد. مدير نيز در زماني كوتاه مي بايست مصالح فردي و جمعي و سازماني را در نظر گرفته و با محاسباتي دقيق بهترين راه حل را براي خروج از بحران انتخاب نمايد . اينجاست كه مي گويند وظيفه مدير انجام كارهايي است كه از ديگران بر نمي آيد. در واقع بروز بحران نقطه عطف محك زدن مديران است. در بحرانها مي توان قدرت ، شجاعت ، جسارت، و هوشياري و سنجيده عمل كردن مديران را ارزيابي كرد و شناخت.
آن دم كه و زد بر من و تو باد مهرگان
●معلوم شود كه مرد كيست و نامرد كيست؟
در حقيقت در مديريت بحران، بحث بر سر اين است كه مدير ، وقايع و پيشامدها و اوضاع و احوال را درآن هنگامي كه نظام برنامه ريزي، كنترل و نظارت ، سازماندهي وتصميم گيري از حالت طبيعي و نرمال خود خارج مي شود ، چگونه اداره و هدايت نمايد تا ما حصل كار ، كاستن از هزينه ها ، كاهش خطرات و تلفات و كنترل مطلوب شرايط حاكم باشد.
در مديريت بحران ، ما با برنامه ريزي و يا تصميم گيري مدون و سازماندهي شده اي كه مبتني بر يكسري قواعد و دستورالعمل باشد بطور كامل سر و كار نداريم.يعني در مديريت بحران نظام تصميم گيري مبتني بر تصميم گيري برنامه ريزي نشده است. پيداست كه اين حالت چه استرس و اضطراب و فشار رواني را بر مدير وارد مي كند. چوپان در امر گلهداري، با تهديدها و بحرانهايي نظير :
رعد وبرق ، حمله حيوانات وحشي ، سيل ، راهزنان ، بيماري و… روبرو مي شود و ناگفته پيداست كه او براي مقابله با اين مسايل از هيچ جزوه آموزشي بهره نميگيرد بلكه بايد تمام هنر، تجربه ، خلاقيت ، و ابتكار خود را بكار بندد تا از مهلكه پيش آمده، خود و گله اش جان سالم بدربرد و سربلند بيرون آيند. پس بحران در چوپاني درس خوبي براي مديران است تا از آن بهره لازم و كافي را ببرند.
۵-تعليم وتربيت و كنترل و نظارت
مديران به تعبيري والدين كاركنان هستند و آشكار است كه رفتار، منش ، شخصيت و عملكرد مدير، تاثيرات كم يا زيادي بر روي كاركنان خواهد داشت. تعليم و تربيت و آموزش و پرورش حلقه مهمي از زنجيره عملكرد مديريت است كه نبايد مورد غفلت قرا گيرد.
چوپان در كار خويش ملزم به تعليم و تربيت است. او با ارتباطي كه با اعضاء گله برقرار مي كند هر كدام را به نوعي كنترل ونظارت و مورد تعليم وتربيت قرار مي دهد. چوپان نحوه حركت، ايست و هماهنگي را به اعضاء گله ميآموزد و نظاره گرو كنترل كننده هر تخلف است. گوسفنداني را شايد در كنار جاده ها ديده ايد كه به صف و پشت سر هم حركت مي كنند تا در موقعي مناسب از عرض جاده گذر كنند.
چوپان با اعمال نظارت و كنترل، آنها را به سر منزل و در راه اصلي حركت مي دهد . او با بكار گيري يك سري الفاظ ، اصوات و حركات و استفاده از چوبدستي خود، حس مشاركت، همكاري و كار تيمي را در بين اعضاء گله، تعليم و گسترش مي دهد وآنها را مدام گرد يكديگر جمع ميكند تا متفرق نشوند. چوپان ميداند كه تفرقه در بين اعضاء گله آشفتگي و شكست و ناتواني او را بدنبال خواهد داشت.
چوپان حيوانات كم توان وضعيف و يا احيانا لنگ (چلاغ) را تيمار داري مي كند تا همراه گروه باشند. گاهي آنها را در آغوش مي گيرد تا از قافله سالار عقب نمانند. مدير نيز بايد بتواند آغوش خود را براي كاركنان كم توان و ضعيف باز نگه دارد و از آنان تيمار داري كند تا آنها خود را دريابند و همگام با ساير اعضاء گروه شوند. مدير هم چنين بايستي بداند كه هر چه تفرقه و جدايي در ميان كاركنان او بيشتر باشد صندلي او نيز سست تر خواهد شد و او در مديريت خويش ناكار آمد و شكننده .
مدير كنترل و نظارت مطلوبي را بر محيط خود و سيستم تحت امر بايد داشته باشد تا فرد ضعيف و ناتوان از فرد كار آمد و پرتوان شناخته شود . كنترل و نظارت مطلوب به مدير امكان مانور بيشتري در مديريت ارائه مي دهد و او خواهد توانست با تعليم و تربيت بجا و شايسته ، پرسنلي سرشار از انرژي ، پويايي و انگيزه داشته باشد.
چوپان ، گله را رشد مي دهد. كوچكترها را بزرگ مي كند . راه و رسم ها را مي آموزاند. خطرات وتهديدها را آموزش مي دهد و گوشزد مي كند و اعضاء گله را تا حدي ميرساند كه ديگر به او وابسته نباشند. مدير نيز بايستي كاركنان جوان را تعليم دهد.
تهديدها و عوامل شكست و عدم موفقيت را براي گروه تشريح نمايد و افراد را به حدي از بلوغ و تعالي و رشد و كمال برساند كه آنان نيز بتوانند مدير شوند ومديريت نمايند. به راستي اگر مديريت خود را با چوپاني ، آن هم چند صباحي در دل صحرا و جنگل در ميان انبوه نعمتهاي الهي و گله آغاز كنيم و عبرت بياموزيم موفقتر خواهيم بود و يك سنت سازنده الهي را هم پياده كردهايم.
در فارسي كلمه تشريفات از معادل انگليسيProtocol و معادل فرانسوي آن Protocole گرفته شده است.كلمه پروتكل از ريشه لاتين آن Protocollum مشتق شده و به معناي كتابي است كه مدارك عمومي در آن ثبت ميشود و در ديپلماسي به معناي ثبت پيش نويس كنفرانسها نيز بكار برده شده است. هم چنين به مفهوم شيوهها و روش هايي است كه وزارت امور خارجه ميبايست در مكاتبات رعايت نمايد و به پيش نويس مدارك ديپلماتيك شامل موافقت نامهها، قراردادها، مقاوله نامهها و اعلاميهها نيز اتلاق شده است.